دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
4
6
2012
03
20
پایش و مقایسه کاربری اراضی زاگرس شمالی و جنوبی با رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین (مطالعه موردی: استانهای کردستان و کهگیلویه و بویراحمد)
5
34
FA
آرش
کرمی
کارشناسی ارشد جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
akarami902@ut.ac.ir
جهانگیر
فقهی
دانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
akarami90@ut.ac.ir
10.22059/jtcp.2012.28787
پایش تغییرات کاربری و پوشش اراضی نقش اساسی در برنامه ریزی و مدیریت محیط زیست دارد. ناحیه رویشی زاگرس، از لحاظ تنوع زیستی و ذخائر ژنتیکی از اهمیت خاصی برخوردار است، بدین منظور این تحقیق ابتدا با هدف بررسی ساختار اولیه سیمایسرزمین ناحیه رویشی زاگرس و سپس مقایسه سنجههای سیمایسرزمین زاگرس شمالی و جنوبی، دراستانهای کردستان و کهگیلویه و بویراحمد انجام گرفت، برای کمی کردن سنجههای مربوط به لکههای کاربری اراضی از آنالیز سنجههای سیمایسرزمین در ترکیب با روش آنالیز گرادیان در محیط GISو FRAGSTATS استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که، درصد سطح پوشش کاربریهای پایدار برای استان کردستان به ترتیب کشاورزی(45%)، مرتعی(41%) و جنگلی(12%) و برای استان کهگیلویه و بویراحمد به ترتیب جنگلی(45%)، مرتعی (35%)و کشاورزی (12%) است، بطورکلی سیمای سرزمین استان کردستان شامل، لکههای بزرگتر و از لحاظ شکل سادهتر و دارای پیوستگی بیشتر، درحالیکه استان کهگیلویه و بویراحمد بهسمت ساختار ریزدانهای پیش میرود.
پایش,تنوع شانون و سیمپسیون,زاگرس شمالی و جنوبی,سنجهها,کاربری پایدار اراضی
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28787.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28787_14b904737bbee3d13874b2cb1b1d7218.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
4
6
2012
03
20
دستیابی به توسعه پایدار به کمک مکانیابی بهینه تاسیسات بر اساس پهنهبندی در مقیاس منظر مورد مطالعه: نواحی خشک ایران- شیراز
35
45
FA
لیلا
کوکبی
دانشجوی دکتری برنامهریزی روستایی، دانشگاه تهران
leila.kowkabi3@ut.ac.ir
مجتبی
قدیری معصوم
استاد دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
leila.kowkabi2@ut.ac.ir
10.22059/jtcp.2012.28788
گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع به همراه افزایش شهرنشینی علاوه بر تقلیل دسترسی به منابع آب قابل دسترس، سبب آلودگی منابع و افت کیفیت آن گردیده است. سالیانه حجم قابل توجهی مواد زائد و آلاینده وارد منابع آب می گردد، این درحالیست که بدلیل حجم زیاد این مواد، امکان خودپالایی منابع آبی وجود نداشته و چالشهایی را پیش روی برنامه ریزان شهری قرار می دهد. شهرها در هر سطحی که استقرار یافته باشند نیازمند تاسیسات مختلف برای خدمات رسانی به شهرنشینان خواهند بود. مکانیابی صحیح تاسیسات دفع مواد زائد و فاضلاب از جمله عوامل تاثیر گذار در کنترل آلودگی منابع بوده و ضمن ارتقای کیفیت آب، به بهبود کیفیت زندگی و توسعه پایدار شهر کمک می نمایند. در مقابل عدم توجه به شرایط اقلیمی منجر به بروز اثرات سوء محیطی و آلودگی بیشتر منابع می گردد. امروزه از مدلها و تکنیک های مختلفی برای مکانیابی سایت استفاده می گردد که در نواحی خشک با توجه به محدودیت منابع آب حائز اهمیتند. یکی از راههای مکان دار کردن محل بروز عوارض استفاده از پهنه بندی است که در تعیین محل اجرای پروژه ها، انجام اقدامات اصلاحی و پایش روند تغییرات کاربرد دارد. در این تحقیق به منظور مکانیابی مناسب تاسیسات در مقیاس کلان از تصاویر ماهواره ای شهر شیراز استفاده شده است. بدین ترتیب که نقشه های کاربری حوزه آبخیز در مقیاس کلان تهیه و خصوصیات هیدرولوژی، مورفولوژی و وضعیت دانه بندی منظر مشخص گردید، سپس بر اساس ژئوهیدرومورفولوژی مناطق خشک و نیمه خشک پهنه ها شناسایی شدند. پس از تجزیه و تحلیل پهنه ها بر مبنای معیارهای تاثیر گذار در توسعه پایدار و با توجه به تاثیرات تجمعی مرتبط با مقر قرارگیری پهنه ها، مکان مناسب جهت تاسیسات مشخص شد. در انتها نیز پیشنهاداتی جهت کاهش بروز آثار منفی توسعه ارائه گردید.
پهنه بندی,توسعه پایدار,شیراز,مکانیابی,منظر
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28788.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28788_bcc39937a30628da0b37d28fdeedb594.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
4
6
2012
03
20
کاربرد روش دلفی در طبقهبندی و اولویتبندی معیارهای گزینش عرصههای حفاظتی با رویکرد یکپارچه
55
78
FA
مریم
کبیری هندی
کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
danehkar3@ut.ac.ir
افشین
دانه کار
دانشیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
sabaee-2204@yahoo.com
نعمت اله
خراسانی
استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
danehkar2@ut.ac.ir
10.22059/jtcp.2012.28789
عرصههای طبیعی با ارزش فرهنگی یکی از مهمترین گنجینههای تنوع زیستی و فرهنگی هستند که طی سدههای متمادی از سوی مردم مورد حفاظت قرار گرفتهاند. اما در عصر حاضر به دلیل نبود معیارهای حفاظتی و همچنین فعالیتهای انسانی در معرض تهدید قرار گرفتهاند. هدف از این نوشتار اولویتبندی معیارهای لازم برای شناسایی پهنههای حفاظتی با ارزش فرهنگی است. از این رو، نخست تلاش شد معیارهای مورد نیاز برای اهداف این پژوهش شناسایی و سپس در یک چارچوب جدید جمعبندی گردد. در مجموع 12 معیار برای فرایند مکانیابی پهنههای حفاظتی شناسایی شد، سپس این معیارها بر اساس روش دلفی غربال گردید و به ترتیب معیارهای سیمای سرزمین با ارزش فرهنگی، داراییهای فرهنگی ناملموس، حمایت قانونی، داراییهای فرهنگی ملموس، قلمروهای جغرافیایی با ارزش طبیعی، تمایل اجتماعی، نهادهای اجتماعی، سیماهای طبیعی منحصر بهفرد، قلمروهای جغرافیایی با ارزش فرهنگی،گونههای معین، اهمیت حفاظتی و وابستگی اجتماعی با اهمیت درنظر گرفته شدند.
ارزش فرهنگی,روش دلفی.,ستایشگاههای طبیعی,معیار,مناطق تحت حفاظت
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28789.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28789_083f4d167ae2708c8d520aaf4c5420cf.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
4
6
2012
03
20
تحلیلی بر عوامل خزش شهری و رشد فیزیکی شهر گناباد با استفاده از مدل های آنتروپی و هلدرن
79
100
FA
حمید
وارثی
دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه اصفهان
m.ghanbari2334@yahoo.com
عباس
رجایی جزین
کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه اصفهان
m.ghanbari2333@yahoo.com
محمد
قنبری
کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه اصفهان
m.ghanbari2332@yahoo.com
10.22059/jtcp.2012.28790
انقلاب صنعتی، با وجود تمام پیشرفتها و جنبههای مثبت آن، پیامدهای ناخواستهای را در تمام زمینههای جوامع بشری در پی داشته است. از مشکلات اساسی ناشی از ساختار فضایی نامناسب که برنامهریزی شهری امروز با آن روبه رو میباشد توسعه و رشد بی رویه و بی برنامه شهرهاست. رشد افقی شهرفقط مربوط به شهرهای بزرگ نمیشود، چرا که این پدیده در شهرهای متوسط و کوچک نیز اتفاق افتاده است: نمونه این مورد شهر کوچک گناباد است که در طول حیات خود به طور نامتوازنی رشد کرده است. شهر گناباد در طول دوران حیات خود به طور نامتوازنی رشد کرده است .روش تحقیق در پژوهش حاضرتحلیلی- تطبیقی است و با بهرهگیری از مدلهای آنتروپی شانون و هلدرن و برای تهیه نقشهها از نرم افزار ARC GIS استفاده شده وبه تحلیل چگونگی گسترش این شهر پرداخته شده است .
نتایج به دست آمده از مدل آنتروپی شانون نشان میدهد که طی 10 سال اخیر گسترش فیزیکی شهر گناباد کمتر شده است، ولی این گسترش هم به صورت پراکنده و غیر متراکم بوده است. بهکارگیری مدل هلدرن در مورد شهر گناباد نشان میدهد که در فاصله سالهای 1385-1335 حدود51 درصد از رشد فیزیکی، مربوط به رشد جمعیت و 49 درصددیگر مربوط به رشد افقی و اسپرال شهر بوده است که به کاهش تراکم ناخالص جمعیت و افزایش سرانه ناخالص زمین شهری منجر گشته است.
الگوی رشد شهری,پراکندگی شهری,رشد افقی شهری,گناباد.,مدل شانون و هلدرن
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28790.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28790_215a2b1670643ecf3ce83223ef5c7a47.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
4
6
2012
03
20
تحلیلی بر برنامهریزی و توسعه گردشگری در استان لرستان با بهرهگیری از مدل استراتژیک SWOT
101
124
FA
عیسی
ابراهیم زاده
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه سیستان و بلوچستان
iebrahimzadeh@gmail.com
منیر
یاری
دانشجوی کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی توریسم دانشگاه سیستان و بلوچستان
ibrahimzadeh2@yahooo.com
برزو
سبزی
دانشجوی کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی توریسم دانشگاه سیستان و بلوچستان
ibrahimzadeh@yahooo.com
10.22059/jtcp.2012.28791
با توجه به اینکه لرستان سرزمینی کوهستانی در محدوده میانی کوههای زاگرس بوده و با برخورداری از آب و هوای متنوع، رودهای پرآب، چشم اندازهای بدیع طبیعی، تالابها، آبشارها، دریاچهها، جنگلها و مراتع سرسبز و در عین حال با تاریخ و تمدن کهن و برخوردار از آثار باستانی و تمدنی، دارای پتانسیلهای زیادی در جهت جذب گردشگران میباشد. با وجود جاذبههای گردشگری فراوان و متنوع گردشگری، تا کنون توفیق چندانی در جذب گردشگران بهدست نیاورده است. اینک پژوهش حاضر در پی شناسایی و تدوین استراتژیهای توسعه گردشگری در لرستان میباشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر حسب محتوا از نوع تحقیقات کاربردی است و هدف آن بررسی زمینههای توسعه گردشگری در استان لرستان با تاکید بر پتانسیلها و محدودیتهای موجود در این استان میباشد. بهمنظور تحقق این مهم با بهرهگیری ازتکنیک SWOT قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدات گردشگری در استان لرستان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافتههای حاصل از این تحقیق بیانگر آن است که در این استان 12 قوت و 15 ضعف داخلی، در عین حال 8 فرصت و10 تهدید بیرونی، دارای تاثیر عمده بر کارکردهای گردشگری منطقه میباشد. در این پژوهش نمونه آماری متشکل از 100 نفر از مسؤولان استان لرستان بوده که دیدگاه آنها اخذ و سپس با آزمونT مستقل تک جامعهای تاثیر این دو محیط در توسعهی گردشگری لرستان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل یافتهها نشان میدهد که هم کارکردهای محیط بیرونی و هم محیط درونی در توسعه گردشگری استان لرستان تاثیرگذار میباشند که متناسب با محتوای تحلیل، استراتژیهای رهگشا استخراج و رتبهبندی گردید و در نهایت استراتژیهایWO در اولویت اول و استراتژیهای SO در اولویت دوم برنامهریزی قرار گرفتند.
برنامهریزی گردشگری,تکنیک SWOT.,توسعه گردشگری,لرستان
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28791.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28791_f1b38b04bb75ee6d45f9c7e9a2f84e33.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
4
6
2012
03
20
مدلسازی توان اکولوژیک سرزمین از منظر کاربریهای کشاورزی و مرتعداری با استفاده از روش Fuzzy AHP در محیط GIS، (مطالعه موردی شهرستان مرودشت)
125
148
FA
سید حسن
مطیعی لنگرودی
استاد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
shmotiee@ut.ac.ir
حسین
نصیری
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی روستایی دانشگاه تهران
nasirih4@ut.ac.ir
علی
عزیزی
دانشجوی کارشناسی ارشد برنامهریزی و مدیریت محیط زیست دانشگاه تهران
nasirih3@ut.ac.ir
ابوالفضل
مصطفایی
دانشجوی کارشناسی ارشد RS & GIS دانشگاه تهران
nasirih2@ut.ac.ir
10.22059/jtcp.2012.28792
بهرهبرداری بهینه و اصولی از منابع طبیعی سرزمین و ساماندهی کاربری اراضی بر اساس توان اکولوژیکی آن، نقش مهمی در مدیریت محیط و جلوگیری از تخریب محیط زیست در راستای توسعه پایدار دارد. شهرستان مرودشت یک منطقه مهاجرپذیر است که نتیجه آن افزایش جمعیت و تغییر کاربریها میباشد. با توجه به ویژگیهای اقلیمی و طبیعی منطقه از جمله وجود دشت آبرفتی و رودهای دایمی، این منطقه از پتانسیل بالایی جهت نیل به توسعه برخوردار است. از این رو، به منظور ساماندهی بهتر اراضی و فعالیتهای زراعی به بررسی توان اکولوژیکی این منطقه و تعیین تناسب اراضی برای فعالیتهای کشاورزی پرداخته شد تا از این طریق بتوان کمک شایانی به برنامهریزان جهت نیل به توسعه پایدار نمود. این پژوهش با هدف پیادهسازی بهتر مدل اکولوژیکی کشاورزی دکتر مخدوم که در آن وزن و اهمیت نسبی پارامترها در نظر گرفته نمیشود، از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی (Fuzzy AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهره برده است و به این طریق عرصههای مستعد برای فعالیتهای کشاورزی در محدوده شهرستان مرودشت شناسایی و مطلوبیت کشاورزی آنها مشخص نموده است. نتایج حاصل از پیادهسازی مدل ارزیابی توان اکولوژیکی مخدوم با منطق فازی در شهرستان مرودشت، حاکی از وجود هر هفت طبقه مدل کشاورزی ایران در منطقه مورد مطالعه بوده است. همچنین نتایج حاصل از آنالیز حساسیت این تحقیق نشان میدهد که برای افزایش دقت در تعیین کاربریهای مناطق کشاورزی میتوان از روشهای فازی پایه استفاده نمود
آمایش سرزمین,مدل اکولوژکی کشاورزی و مرتعداری,مرودشت.,منطق فازی
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28792.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28792_6eb6d6c834f5f9367ce816c97a9907c7.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
4
6
2012
03
20
کاربرد دادههای سنجش از دور(RS) و سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) در استخراج نقشههای کاربری اراضی شهر شیراز
149
164
FA
زهرا
روستا
کارشناسی ارشد مهندسی منابع طبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
rousta_zahra5@yahoo.com
سیدمسعود
منوری
استادیار دانشکده محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
rousta_zahra4@yahoo.com
مهدی
درویشی
کارشناس ارشد سنجش از دور دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
rousta_zahra3@yahoo.com
فاطمه
فلاحتی
کارشناسی ارشد جغرافیای طبیعی، دانشگاه تربیت معلم تهران
rousta_zahra2@yahoo.com
10.22059/jtcp.2012.28793
افزایش جمعیت و پیشرفت فناوری سبب گردیده است تا بشر جهت رفع نیازهای بیانتهای خود اقدام به تخریب طبیعت و تغییر نوع پوشش طبیعی نماید. امروزه استفاده از تصاویر ماهوارهای چندزمانه و نقشههای رقومی کاربرد گستردهای یافته است. از این طریق میتوان نوع کاربری اراضی و نیز شدت تغییرات کاربری اراضی را مشخص و پیامدهای مربوطه را در محیط مورد بررسی قرار داد. فناوری دورسنجی از جمله ابزارهای نوینی است که دستیابی و استخراج اطلاعات پایه را برای مدیریت منابع زمین میسر میسازد. متدلوژی مورد استفاده برای سنجش از دور، توسعه بر اساس تصحیح هندسی، بازسازی مکانی و طیفی تصاویر ماهوارهای قابل دسترس بر مبنای تکنیکهای طبقهبندی نظارت شده بیشترین شباهت و مقایسه پس از طبقهبندی میباشد. در این تحقیق نقشههای کاربری اراضی در سه دوره زمانی با استفاده از دادههای سنجندههای ETM 2000، TM 1900 وIRS 2009 در پنج کلاس کاربری، تهیه گردید. بر طبق نتایج حاصل شده سطح پوشش طبیعی باغ در طی دورههای زمانی مورد بررسی کاهش یافته است. به طوری که از 2972 هکتار در سال 1990 به 1612 در سال 2009 رسیده است. در حالی که سطح اراضی شهری از 9179 در سال 1990 به 14591 هکتار در سال 2009 افزایش یافته است. در طی دوره زمانی 1990 تا 2009 سطحی حدود 790 هکتار از اراضی کشاورزی و سطحی معادل با 670 هکتار از اراضی پوشش طبیعی باغ به اراضی شهری تغییر کاربری یافتهاند. بهطورکلی در مجموع 315 هکتار در طی سالهای 1990 تا 2009 پوشش طبیعی باغ به پوشش کشاورزی تبدیل شده است.
ارزیابی,سنجش از دور.,شناسایی تغییرات,کاربری اراضی,محیط زیست
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28793.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_28793_6b9bf3c4ff7a497602f4cff2379edb01.pdf