دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
10
2
2018
09
23
تحلیل روابط فضایی میان بنادر جنوبی ایران و شهرهای پسکرانۀ منطقهای
193
223
FA
هاشم
داداشپور
0000-0002-2914-3668
دانشیار، دانشکدۀ هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
h-dadashpoor@modares.ac.ir
مجتبی
آراسته
استادیار برنامهریزی شهری و منطقهای، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
arasteh.urbanplanner@gmail.com
10.22059/jtcp.2019.259135.669869
در اغلب نقاط جهان، بنادر سهم فراوانی در ایجاد یکپارچگی در مناطق پسکرانهای و برقراری توازن در زنجیرۀ تأمین کالا ایفا میکنند. هدف این پژوهش، تبیین روابط فضایی بنادر جنوبی ایران با شهرهای پسکرانۀ منطقهای و مقایسۀ تطبیقی الگوی شکلگرفته با نظریهها و الگوهای شناختهشده از روابط بندر– پسکرانه در مقیاس جهانی است. روش تحقیق استفادهشده، روش تحلیل شبکه است. نتایج پژوهش نشان میدهد بنادر اصلی حوزۀ ساحلی جنوب بهطور غالب، واردکنندۀ کالاهای مصرفی مورد نیاز در کانونهای جمعیتی واقع در پسکرانههای منطقهای، بهخصوص ناحیۀ کلانشهری شیراز بودهاند؛ در حالی که اغلب مراکز شهری واقع در پسکرانههای محلی، نقش مؤثری در تولید و ارسال کالا به بنادر ندارند و برای تأمین نیازهای مصرفی خود، به بزرگترین شهر منطقه وابستهاند. این الگو تفاوت درخور توجهی با فرایند منطقهگرایی بنادر در کشورهای توسعهیافته دارد؛ زیرا در این کشورها، بنادر ابتدا با پسکرانههای پیوسته و سپس با سایر پسکرانهها در ارتباط قرار میگیرند. در مجموع، برای کاهش روزافزون، از بار مرکزیت شیراز و انتشار جریان توسعه به شهرهای پسکرانۀ محلی لازم است سیاستهایی نظیر توسعۀ کریدورهای ریلی و جادهای، توسعۀ بنادر خشک و پهنهبندی تخصصی فعالیتها در شهرهای پسکرانۀ محلی- منطقهای اعمال شود.
بندر,پسکرانه,تحلیل شبکه,ساختار فضایی
https://jtcp.ut.ac.ir/article_69586.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_69586_379054ab50718020b5db6a9e4196757a.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
10
2
2018
09
23
ارزیابی شبکههای بومشناختی سیمای سرزمین شهری (مطالعۀ موردی: کلانشهر کرج)
225
247
FA
فاطمه
محمدیاری
0000-0002-8126-9807
دانشجوی دکتری آمایش محیط زیست، دانشکدة محیط زیست و منابع طبیعی دانشگاه ملایر، ملایر، ایران
mohammadyari.f@sku.ac.ir
میرمهرداد
میرسنجری
استادیار گروه محیط زیست، دانشکدة محیط زیست و منابع طبیعی دانشگاه ملایر، ملایر، ایران
mehrdadmirsanjari@yahoo.com
اردوان
زرندیان
استادیار گروه ارزیابی و مخاطرات محیط زیست، پژوهشکدۀ محیط زیست و توسعۀ پایدار، سازمان حفاظت محیط زیست، تهران، ایران
azarandian@gmail.com
10.22059/jtcp.2019.273952.669944
تکهتکهشدن سیمای سرزمین، مهمترین چالش توسعۀ شهری است که مانع گسترش جریان مواد و انرژی در منطقه میشود. این تغییرات، ویژگیهای بومشناختی را تحت تأثیر قرار میدهد؛ در نتیجه، شبکههای بومشناختی بهعنوان ابزارهایی برای برنامهریزی حفاظت بررسی میشود. در این راستا، بهمنظور ارزیابی شبکههای بومشناختی سیمای سرزمین کلانشهر کرج از تصاویر ماهوارهای در سالهای 1385، 1390 و 1396 استفاده شد. طبقهبندی و تهیۀ نقشۀ کاربری اراضی براساس پوشش سرزمین و با الگوریتم ماشین بردار پشتیبان صورت گرفت. همچنین بهمنظور ارزیابی وضع موجود و روند تغییرِ ویژگیهای ناهمگنی، پیوستگی و شبکۀ ارتباطی- انزوایی در سالهای گذشته از متریکهای سیمای سرزمین استفاده شد. نتایج نشان داد روند تغییر معیارهای بررسی در منطقۀ مطالعاتی مطلوب نیست. روند نامناسب تغییر معیارهای ناهمگنی فضایی سیمای سرزمین، پیوستگی لکههای همنوع در سراسر سیمای سرزمین و بهینگی ارتباطی باعث کاهش عملکرد بومشناختی و بهدنبال آن، کاهش پایداری شبکههای بومشناختی میشود. همچنین با توجه به روند کاهشی متریکها در لکههای سبز بهویژه سبز انسانساخت و روند افزایشی متریکها در لکههای ساختوساز و لکههای باز، میتوان به این نتیجه رسید که عملکرد بومشناختی سیمای سرزمین و ویژگیهای شبکۀ بومشناختی سیمای سرزمین سیر نزولی را دنبال میکند.
بومشناسی سیمای سرزمین,تغییر کاربری اراضی,شبکههای بومشناختی,متریکهای سیمای سرزمین
https://jtcp.ut.ac.ir/article_69670.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_69670_85967615a055e80642503f1d04a8ee71.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
10
2
2018
09
23
پیشبینی تغییرات کاربری زمین برای سال 2030 با استفاده از سنجش از دور و تصاویر چندزمانۀ لندست (مطالعۀ موردی: شهر مشهد)
249
269
FA
بهزاد
رایگانی
0000-0002-6169-0602
استادیار گروه محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، دانشکدۀ محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، ایران
bhz.ray@gmail.com
علی
جهانی
استادیار گروه محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، دانشکدۀ محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، ایران
ajahani@ut.ac.ir
امیر
ستاری راد
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکدۀ محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، ایران
sataryamir@gmail.com
نرگس
شوقی
کارشناسی ارشد، دانشکدۀ محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست، کرج، ایران
satariamir@engineer.com
10.22059/jtcp.2019.262107.669876
با پیشبینی تغییرات کاربری میتوان میزان گسترش و تخریب منابع را مشخص کرد و خطمشیهای آینده را به مسیر مناسبی سوق داد. هدف این مطالعه، مدلسازی روند تغییرات کاربری زمین شهر مشهد با استفاده از تصاویر ماهوارۀ لندست مربوط به سالهای 1989، 2008 و 2014 میباشد. در ابتدا براساس روش هیبرید (ترکیب طبقهبندی نظارتنشده و نظارتشده)، کاربریهای سرزمین در 6 کلاس طبقهبندی شد. سپس با استفاده از زنجیره مارکوف، ماتریس انتقال میانِ سالهای 1989 و 2008 محاسبه و با به کارگیری آن در مدل مارکوف- شبکۀ خودکار، نقشۀ کاربری سال 2014 پیشبینی شد. در ادامه، نقشه پیشبینیشده سال 2014 با نقشۀ کاربری واقعی 2014 به کمک جدول متعامد مقایسه و ضریب کاپای کل برای آن 91/0 بدست آمد.بر همین اساس صحت پیشبینی مدل مارکوف-شبکه خودکار تأیید گردید. در نهایت، برای پیشبینی کاربری زمین در سال 2030 این مدل بکار گرفته شد. بنابراین با واردکردن نقشۀ مرجع 2014 بهعنوان نقشۀ پایه، نقشۀ پیشبینی کاربری سال 2030 استخراج شد. نتایج نشان داد طی سالهای 1998 تا 2030، شاهد روندی افزایشی در کاربری شهری و زمینهای بایر و روندی کاهشی در کاربری کشاورزی و باغها خواهیم بود. نتایج نشان میدهد مدل مارکوف- شبکۀ خودکار به طراحی سیستم شهری پایدار کمک میکند.
طبقهبندی هیبرید,ماتریس انتقال,جدول متعامد,مدل مارکوف- شبکۀ خودکار,سیستم شهری پایدار
https://jtcp.ut.ac.ir/article_69669.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_69669_5c04be6158f63589f2348e811149d5a4.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
10
2
2018
09
23
برنامهریزی توسعۀ محیطی دهستان شاندیز براساس فرایند تحلیلی
271
294
FA
فاطمه
جهانی شکیب
0000-0002-6676-8317
استادیار، دانشکدۀ محیطزیست، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
jahanishakib@birjand.ac.ir
نسیم
هاشمی
دانشجوی دکتری، برنامهریزی محیطزیست، دانشگاه تهران، تهران، ایران
nasimhashemi@ut.ac.ir
10.22059/jtcp.2019.267454.669893
توجه به برنامهریزی محیطزیستی برای بهرهبرداری پایدار از منابع سرزمین و پیشگیری از مسائل محیطزیستی، یکی از موضوعات جدیدی است که در سالهای اخیر کانون توجه محققان و مدیران قرار گرفته است. هرقدر این برنامهریزی مبتنی بر واقعیات عینی و توانهای بالقوه باشد، حصول به اهداف از پیش تعیینشده، امکانپذیرتر میشود. از طرفی، ابزارهای برنامهریزی محیطزیست برای دستیابی به شهرها و محلات پایدارتر بهسوی تهیۀ طرحها در مقیاس محلی گرایش یافتهاند. در این مقاله، برنامهریزی توسعه در مقیاس محلی در دهستان شاندیز واقع در شهرستان طرقبه- شاندیز بررسی شده است. برنامهریزی با روش فرایند سهمرحلهای برنامهریزی محیطزیست و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام شده است. مرحلۀ اول شامل شناخت قابلیتها و توانهای محدودۀ مطالعه از طریق مطالعه وضع موجود تحقق یافته است. در مرحلۀ دوم مسائل، امکانات و محدودیتهای مربوط به هریک از بخشها دستهبندی و اولویتبندی شده است. مرحلۀ سوم شامل ترسیم چشمانداز، تدوین اهداف کلی و تعیین مقاصد عملیاتی است. سپس با توجه به اولویت عوامل بررسیشده، راهحلهای مکاندار در واحدهای محیطزیستی پیشنهاد شده است. درنهایت، طرحها و برنامههای توسعۀ کالبدی- فضایی برای هدایت تغییرات و تحولات منطقه متناسب با قابلیتها و تنگناهای محیطزیست طبیعی و انسانساخت ارائه شده است.
برنامۀ توسعه,دهستان شاندیز,طرح کالبدی- فضایی,فرایند برنامهریزی
https://jtcp.ut.ac.ir/article_69588.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_69588_efe700a7cf5d95ba6bfee60fc0d4cd0c.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
10
2
2018
09
23
ارزیابی جاذبههای گردشگری حوضۀ آبخیز قرهسو براساس میزان تأثیرپذیری و تأثیرگذاری شاخصهای محیطزیستی
295
313
FA
فضلالله
احمدی میرقائد
0000-0003-0123-4258
دانشجوی دکتری آمایش محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
f.ahmadi.m@gmail.com
مرجان
محمدزاده
استادیار گروه محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
marjan.mohammadzadeh@gmail.com
عبدالرسول
سلمان ماهینی
دانشیار گروه محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
rassoulmahiny@gmail.com
سیدحامد
میرکریمی
استادیار گروه محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
mirkarimi.hamed@gmail.com
10.22059/jtcp.2019.221510.669637
ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ جاذبههای گردشگری از ﻣﻠﺰوﻣﺎت اساسی ﺣﺮﮐﺖ جامعۀ ملی و محلی ﺑﻪ ﺳمت توسعۀ متعادل و هماهنگ با پتانسیل سرزمین اﺳﺖ. این پژوهش با هدف ارزیابی جاذبههای گردشگری حوضۀ آبخیز قرهسو در استان گلستان، بر مبنای میزان تأثیرپذیری و تأثیرگذاری معیارهای محیطزیستی صورت پذیرفت. با تعیین معیارها از جنبههای اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی و آمادهسازی لایههای اطلاعاتی، تجزیهوتحلیل معیارها از نظر میزان اثرگذاری و اثرپذیری بر مبنای روش دیمتل (DEMATEL) و وزندهی آنها با استفاده از روش انتروپی شانون (Entropy Shannon) انجام شد. در بخش تحلیل مکانی نیز همپوشانی لایههای اطلاعاتی براساس روش تاپسیس (TOPSIS) انجام شد. براساس نتایج تحقیق، معیارهای شکل زمین و تراکم پوشش گیاهی، از نظر میزان تأثیرگذاری و معیار دسترسی به تسهیلات، از نظر میزان تأثیرپذیری، در مقایسه با دیگر معیارها در اولویت قرار دارند. نتایج وزندهی معیارها نیز نشان داد در ارزیابی جاذبههای گردشگری منطقۀ مطالعاتی، معیارهای دسترسی به تسهیلات، شکل زمین و تراکم پوشش گیاهی به ترتیب با ارزشهای 229/0، 147/0 و 123/0 در رتبههای نخست قرار دارند. همچنین از لحاظ جاذبههای گردشگری، بخشهایی از نیمۀ جنوبی حوضه دارای شرایط مطلوبی است و بقیۀ مساحت منطقه بهخصوص قسمتهای شمالی وضعیت مناسبی ندارد.
اثرهای متقابل,انتروپی شانون,تاپسیس,دیمتل,گردشگری
https://jtcp.ut.ac.ir/article_69587.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_69587_2907ebf77813a102591d7fa4cc337855.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
10
2
2018
09
23
بازتعریف نقش شهرهای کوچک و میانی در فرایند توسعۀ منطقهای؛ معرفی یک روش کاربردی آمایش مبنا (مطالعۀ موردی: استان کردستان)
315
344
FA
رامین
قربانی
0000-0003-2974-1817
کارشناسی ارشد، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
ramin.ghorbani@ut.ac.ir
احمد
پوراحمد
0000-0003-0224-5995
استاد، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
apoura@ut.ac.ir
حسین
حاتمینژاد
0000-0002-6896-7141
دانشیار، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
hataminejad@ut.ac.ir
10.22059/jtcp.2019.254850.669857
پژوهشهای کمّی (و بعضاً کیفی) بسیاری در رابطه با نقش شهرهای کوچک و میانی در توسعۀ منطقهای انجام گرفته است. مقالۀ حاضر نیز در این راستا انجام شده است؛ اما با اندکی تغییر و ساختارشکنی در شیوۀ برخورد با موضوع و تحلیل مسئله که آنهم تحلیل چندجانبۀ دادهها به کمک سیستم استنباط فازی است. هدف پژوهش با توجه به عنوان، کاربردی- توسعهای است و ماهیت رویکردی توصیفی- تحلیلی دارد. بهصورت کلی، روش کاربردی و روزافزون FIS دارای مراحل چهارگانۀ پایگاه دانش و فازیساز، پایگاه قواعد، موتور و دیفازیساز است که با فرایند پژوهش موازی است. در نگاه اجمالی (پایگاه دانش) شاخصهای توسعۀ منطقهای (10 شاخص) و متغیرها (بیش از 60 متغیر) در ۴ رکن توسعۀ منطقهای (توسعۀ اقتصادی، کالبدی، زیربنایی و انسانی) برای شهرهای کوچک و میانی استان کردستان (9 شهر اصلی شامل مراکز شهرستان به استثنای سروآباد) طی ۲ بازه زمانی 1395 و 1385 گزینش و نگاشته شدند. سپس آنالیز فرایندی بر روی دادهها به تفصیل صورت گرفت. برآیند و گزارش نهایی این مقاله این است که اگرچه نوساناتی در توسعۀ درونمنطقهای استان مشاهده شده، تغییرات توسعۀ منطقهای با تکیه بر نماگرهای اقتصادی، با تغییرات سلسهمراتب شهری (نماگرهای جمعیتی) همسو بوده است. بدین صورت که دورنمای تعادل در سیستم شهری استان با کاهش برتری و تمرکز جمعیتی سنندج دارای بازتابهای ساختاری و توسعهای در شهرهای کوچک و میانی و افزایش نقش ایندست شهرها در پسکرانۀ خود بوده و از مجموع توسعۀ شهری- منطقهای استان، شهرهای کوچک و میانی پیشتازند.
استان کردستان,توسعۀ منطقهای,سیستم استنتاج فازی,شهرهای کوچک و میانی
https://jtcp.ut.ac.ir/article_70115.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_70115_241f0409f8d81bb4296e597b27d8e668.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
10
2
2018
09
23
بررسی ابعاد کمآبی با استفاده از روش شاخص فقر آبی (WPI) و تحلیل مقایسهای آن در بخشهای شهرستان قم
345
366
FA
حسین
طالبی
دانشجوی دکتری، دانشکدۀ علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
h.talebi111@gmail.com
عباس
امینی
دانشیار، دانشکدۀ علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
komsh1@yahoo.com
10.22059/jtcp.2019.272853.669940
هدف از این مطالعه، ارزیابی وضعیت شهرستان قم و بخشهای آن از نظر شاخص فقر آب است که به شناسایی افتراقات پهنهای، ابعاد و قوت و ضعف هریک از آنها منجر میشود. مبنای تعیین شاخص فقر آبی، روش سولیوان بوده که یک ترکیب خطی وزنی از اجزای آن (منابع، مصارف، محیط زیست، ظرفیت و دسترسی) است. دادههای مورد نیاز از طریق دستگاههای مرتبط جمعآوری و در قالب روش مذکور تجزیهوتحلیل شده است. در میان بخشهای شهرستان از نظر ابعاد پنجگانۀ شاخص فقر آبی تفاوت وجود دارد. بخش مرکزی با شاخص 126 پایینترین رتبه و جعفرآباد با ۶/۲۱۷ بالاترین رتبه را در شاخص فقر آبی داشتهاند. ضعف در منابع، فصل مشترکی است که با شدت و ضعف، در میان همۀ پهنهها رایج است. همچنین از نظر ظرفیتهای انسانی، تقریباً همۀ بخشها وضعیت مناسبی دارند که قوت تلقی میشود. مدیریت مصرف بهعنوان مهمترین گزینه باید در صدر برنامهریزیها و با درنظرگرفتن نبود امکان گسترش منابع آب پیگیری شود. در حال حاضر، بیش از دو برابر منابع آب تجدیدپذیر در حال استخراج است. بهترین راهکار برای مدیریت فقر آبی، استفادۀ بهینه از منابع و ظرفیتهای موجود و توجه به اصول آمایشی و نه تمرکز بر گسترش منابع آب به روشهای گوناگون است که میتواند عامل افزایش عدم تعادلهای سرزمینی، اختلافات داخلی، عدم کنترل مصرف و... شود.
شاخص فقر آب (WPI),شهرستان قم,منابع آب
https://jtcp.ut.ac.ir/article_70116.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_70116_667a47c4b794276207e5735732403cbf.pdf