دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
11
2
2019
09
23
تحلیلی بر تغییرات ساختاری سیمای سرزمین کلانشهر تبریز با استفاده از مبانی اکولوژی سیمای سرزمین و با تأکید بر مفهوم پیوستگی
179
204
FA
حسن
محمودزاده
دانشیار، دانشکدۀ برنامهریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
hassan.mahmoudzadeh@gmail.com
حسن
مسعودی
کارشناس ارشد، دانشکدۀ برنامهریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
masoudihsn@gmail.com
10.22059/jtcp.2019.288093.670019
جوامع شهری، سیماهای سرزمین پیچیدهای هستند که بر اثر افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی با رشد نامتوازن و برونزا مواجه شدهاند و به سرعت در حال تغییرند؛ به طوری که زمینهای غیرشهری و بزرگ به مصرف شهرها و ساختوسازهای شهری رسیده و با گذشت زمان، به قطعات کوچکتر تقسیم میشوند. لذا پژوهش حاضر با هدف آشکارسازی و ارزیابی تغییرات صورتگرفته در ساختار سیمای سرزمین کلانشهر تبریز و بررسی کارایی متریکهای سیمای سرزمین در تحلیل تغییرات تدوین شده است. در همین زمینه، در ابتدا نقشههای کاربری اراضی برای سالهای 1984، 2000 و 2018 با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست تهیه گردید. در ادامه به منظور تحلیل تغییرات، ترکیبی از متریکهای سیمای سرزمین شامل: NP، CA، PLAND، LPI، ED، MPS، LSI و COHESION در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین و با کاربرد نرمافزار Fragstats4.2 محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد اراضی ساختهشده در این بازة زمانی، بیشترین تغییرات و رشد را داشتهاند و در مقابل اراضی کشاورزی، باغات و فضای سبز روند نزولی داشته و به کاربریهای دیگر تبدیل شدهاند. همچنین تعداد و تراکم حاشیۀ لکهها در طول زمان افزایش یافته و به تکهشدگی سیمای سرزمین منجر شده است. از سوی دیگر، متوسط اندازۀ لکههای متعلق به اراضی ساختهشده و اراضی کشاورزی و باغی به ترتیب افزایش و کاهش یافته و با افزایش شاخص شکل سیمای سرزمین موجب ازهمگسیختگی بیشتر و پیچیدگی سیمای سرزمین شهر تبریز شدهاند. به طور کلی، تحلیل نقشههای کاربری اراضی و متریکهای سیمای سرزمین بهوضوح آثار فعالیتهای انسانی و شهرنشینی بر محیط اطراف را نمایان میسازد و نتایج حاکی از این است که سیمای سرزمین شهر تبریز بهمرور ریزدانه، پیچیده و از نظر هندسی نامنظمتر و با کاهش پیوستگی، از هم گسیختهتر گردیده است.
پیوستگی سیمای سرزمین,سیمای سرزمین,شهر تبریز,کاربری اراضی,متریکهای سیمای سرزمین
https://jtcp.ut.ac.ir/article_73604.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_73604_62841449f67aa03e5b6966c70d7b29bb.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
11
2
2019
09
23
شناسایی و تحلیل پیشرانهای کلیدی آمایش منطقهای براساس آیندهپژوهی در شهرستان گرگان
205
233
FA
الهام
صدیقی
0000-0002-4596-6779
دانشجوی دکتری، دانشکدۀ شیلات و محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
elm.sedighi@gmail.com
عبدالر سول
سلمان ماهینی
استاد، دانشکدۀ شیلات و محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
rassoulmahiny@gmail.com
سیدحامد
میرکریمی
دانشیار، دانشکدۀ شیلات و محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
mirkarimi.hamed@gmail.com
حسن
دلیری
استادیار، گروه مدیریت و اقتصاد، دانشکدۀ علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه گلستان، گرگان، ایران
eco.hassan.daliri@gmail.com
برایان
فث
استاد، دانشکدۀ علوم زیستی، دانشگاه تاوسون، ایالت مریلند، ایالاتمتحدۀ آمریکا
bfath@towson.edu
10.22059/jtcp.2019.285863.670010
آیندهپژوهی در فرایند آمایش سرزمین، به تصمیمگیران اجازه میدهد در فرایند تصمیمگیری در مسائلی با پیچیدگیهای زیاد و عدم قطعیتهای بالا، با تمرکز بر پیشرانهای کلیدی به حل مسائل مبهم و دیریاب فایق آیند. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با مشارکت مدیران استان گلستان و خبرگان دانشگاهی، مهمترین پیشرانهای تغییر در زمینۀ آمایش سرزمین شهرستان گرگان شناسایی شود تا بر پایۀ آن، مسیر درستی به سوی آیندۀ مطلوب ترسیم کرد. این پژوهش تحلیلیپیمایشی است و دادههای مورد نیاز با بررسی منابع علمی و اسناد توسعه و آمایش استان گلستان و همچنین از طریق مصاحبه و نشستهای تخصصی جمعآوری و تجزیه و تحلیل شده است. با بررسی منابع علمی، 77 عامل مؤثر بر تغییر کاربریهای سرزمین فهرست شدند. از میان 77 عامل، تعداد 22 عامل نماینده طی نشست تخصصی انتخاب شدند. از دو گروه و در مجموع 70 نفر، شامل مدیران سازمانهای مرتبط با فرایند آمایش سرزمین در شهرستان گرگان و متخصصان دانشگاهی طی پرسشنامۀ حضوری و آنلاین درخواست شد مقایسۀ زوجی میان عوامل تأثیرگذار صورت پذیرد. با کاربرد تحلیل ساختاری و ماتریس اثرات متقاطع مهمترین عوامل بررسی و سنجش شدند. نتایج نشان داد از میان 22 عامل، عوامل «سیاستهای دستوری»، «فناوری»، «خدمات دولتی در بخشهای چهارگانه» و «زیرساختهای حملونقل انرژی» پیشرانهای کلیدی تغییر در اجرای آمایش شهرستان گرگان هستند. متغیر «سیاستهای دستوری» مورد توافق هر دو گروه متخصصان دانشگاهی و مدیران شهرستان است، در درجۀ اول اهمیت قرار دارد و میتواند بهعنوان پیشران کلیدی، بر سایر متغیرها اثرگذار باشد.
<br clear="all" /><br />
آیندهنگاری,تصمیمگیران,کاربری,مشارکت متخصصان,میکمک
https://jtcp.ut.ac.ir/article_74138.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_74138_9f93c460e689e6cf8627d641ddec1b08.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
11
2
2019
09
23
تبیین الگوی توسعۀ منطقهای از طریق خوشههای فعالیتی در استان تهران با تأکید بر رقابتپذیری
235
262
FA
سوده سادات
طباطبائی
دانشجوی دکتری شهرسازی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
soude.tabatabaee@gmail.com
زهرا سادات سعیده
زرآبادی
دانشیار گروه شهرسازی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
zarabadi.s@gmail.com
یوسفعلی
زیاری
دانشیار گروه جغرافیا، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
y.ziari@yahoo.com
حمید
ماجدی
استاد گروه شهرسازی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
majedi_h@yahoo.com
10.22059/jtcp.2019.291856.670034
توسعۀ منطقهای که همواره از اهمیت فراوانی در برنامهریزی کلان برخوردار بوده، امروزه با توجه به پیامدهای ناشی از جهانیشدن، نیازمند رویکردهای نوینی است که در برابر تغییرات مناطق انعطافپذیر باشد. ازجملۀ این پیامدها، ظهور اقتصادهای منطقهای قدرتمند با تولید ناخالص بالاست که کانون توجه بسیاری از برنامهریزان به ایدۀ رقابتپذیری شده است. تحقیق حاضر با بهرهگیری از رویکردهای متأخرِ مطرحشده و ابعاد حائز اهمیت در اقتصاد جهانی، به بررسی این مفهوم در سطح مناطق پرداخته است. هدف از این پژوهش، تحلیل جریانها و روابط ساختاریعملکردی در راستای تبیین الگویی بومآورد از خوشههای فعالیتی در استان تهران است. این تحقیق بر حسب نوع هدف، توسعهایکاربردی و از لحاظ ماهیت روش، تحلیلیتوصیفی است. گردآوری اطلاعات بر اساس مطالعات اسنادی و کتابخانهای بوده و ابزار گردآوری نیز فیشبرداری، آمارخوانی و مستندسازی است. تحلیل دادهها با بهرهگیری از روشهای تحلیل خوشهای و شاخص تخصصی صورت گرفته و نتایج آن پس از بررسی قابلیت طبیعی هر شهرستان، در شناخت خوشههای فعالیتی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل نشان میدهد الگوی فعالیتی استان تهران به صورت خوشۀ در قلمرو کلانشهر بوده و شهرستانهای واقع در آن در قالب پنج خوشۀ ناحیهایمحلی قابل تشخیص است. خوشههای فعالیتی فوق میتواند با برنامهریزی مشترک و هدفمند بر اساس اولویتهای تعیینشده در این مقاله، مقدمات توسعۀ منطقهای در استان تهران را فراهم آورند.
استان تهران,توسعۀ منطقهای,رقابتپذیری,خوشههای فعالیتی
https://jtcp.ut.ac.ir/article_74407.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_74407_e8708b2de66173cf4ed079f6035fd745.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
11
2
2019
09
23
برنامهریزی بستر طبیعی شبکههای بومشناختی (مورد مطالعه: سیمای سرزمین شهری کرج)
263
283
FA
شعله
حسنی
کارشناسی ارشد پژوهشکدة علوم محیطی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
shhasani60@gmail.com
شهیندخت
برق جلوه
0000-0003-3068-1911
دانشیار پژوهشکدة علوم محیطی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
shjelveh@gmail.com
10.22059/jtcp.2019.287565.670017
بررسی کیفی روند شهرنشینی حاکی از آن است که توسعۀ نامناسب، آسیبهای فراوانی به ساخت سیمای سرزمین شهری وارد کرده است. ابزار حل مشکل، برنامهریزی شبکههای بومشناختی بهعنوان گذرگاههای ماده و انرژی است. برنامهریزی عناصر طبیعی ساختار مشتمل بر لکه و کریدورهای سبز و باز، راهگشای پژوهشگر در راستای نیل به اهداف پژوهش خواهد بود. این اهداف عبارت است از: حفظ و ترمیم منابع طبیعی، تقویت نیروهای سایبرنتیکی در راستای ارتقای پایداری عملکرد، تعادل ساختاری و تغییرپذیری زیستگاهی. مدل روششناختی پژوهش در کلانشهر کرج، با شناسایی عناصر انعطافپذیر به تقویت فرایندهای بومشناختی پرداخت و با رویکرد بوم- جامعهشناسانه و تشکیل شبکۀ زیستگاه شهری، در جهت پایداری استفاده شد. به کمک نرمافزارهای GIS به تهیۀ نقشه و رقومیکردن دادهها پرداختیم. با RS نیز برداشت تصاویر ماهوارهای انجام شد. از طریق FRAGSTATE 4,2 نیز به بررسی تغییرات متریکهای مربوط در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۱۸ پرداخته شد. نتایج تغییرات در لکههای بایر بهصورت ۷/۹۸ درصد کاهش CA، ۵/۷۹ درصد افزایش NP، ۱/۵ درصد کاهش Cohesion، مسکونی بهصورت ۲۴/۱۵ درصد کاهش CA، ۲۶/۱۶ درصد افزایش NP، ۳/۹۶ درصد کاهش Cohesion و سبز بهصورت ۳۸/۸ درصد کاهش CA، ۲۷۵/۵ درصد افزایش NP، ۳۴/۰ درصد کاهش Cohesionبرداشت شد که برایند بررسی دال بر افزایش انقطاع، کاهش پیوستگی بستر طبیعی، نزول عملکرد بومشناختی و تأثیر نامطلوب آن بر ساختار اجتماعی بود. بنابراین میتوان نخست با برنامهریزی طبیعتمحور، شاهد پویایی عملکرد شبکۀ ارتباط-انزوایی عناصر طبیعی و انسانساخت سیمای سرزمین شهری درگذر زمان بود و سپس، با ایجاد فرهنگ جامعنگر و مبتنی بر اخلاق زیستی، به رفع خلأ اجتماعی فائق آمد تا شهر کرج در مسیر توسعۀ پایدار متعالی قرار گیرد.
برنامهریزی بومجامعهشناختی,برنامهریزی شهری,بومشناسی سیمای سرزمین,شهر کرج,زیرساختهای طبیعی شبکههای بومشناختی
https://jtcp.ut.ac.ir/article_73588.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_73588_e8e3366ccd1d2abcc53e89c700a94bb9.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
11
2
2019
09
23
بررسی و تحلیل اثرات کاهش سطح آب دریاچۀ ارومیه بر سطوح توسعۀ شهرستانهای پیرامون
285
309
FA
سمیه
محمدی حمیدی
0000-0003-2646-3452
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
mohammadi128@gmail.com
حسین
نظم فر
0000-0003-2710-3707
استاد گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
nazmfar@uma.ac.ir
محمد حسن
یزدانی
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری ، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
yazdani.m51@gmail.com
احد
رضایان قیه باشی
0000-0001-5119-3613
پژوهشگر دورۀ پست دکتری رشتۀ آیندهپژوهی، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
a.rezayan@gmail.com
10.22059/jtcp.2019.289097.670024
بحث تغییرات محیطی در حال حاضر بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای فراروی جامعۀ جهانی مطرح است و یکی از گستردهترین مباحث علمی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی در سطوح مختلف جهان را به خود اختصاص داده است. وقوع خشکسالیهای شدید و مستمر، در دورههای زمانی مختلف، بسیاری از نقاط کرۀ زمین را تهدید میکند و باعث تحولات سریع و عمیقی در سطوح توسعۀ اقتصادی و اجتماعی بوده است و منطقۀ خاورمیانه و ایران، از این قاعده مستثنا نیست. خشکشدن منابع آبی ازجمله دریاچهها از نمودهای بارز این تغییرات است که همواره مشکلاتی برای سکونتگاههای اطراف خود به همراه داشته است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی وضعیت شاخصهای توسعه در شهرستانهای 22گانۀ واقع در حوضۀ آبریز دریاچۀ ارومیه است. که در چند دهۀ اخیر با کاهش سطح آب و خشکی مواجه است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفیتحلیلی است. دادهها و اطلاعات نیز از منابع و اسناد سازمان آمار و سرشماریهای سالهای 85 و 95 جمعآوری شده است. برای تجزیهوتحلیل دادهها و اطلاعات نیز از روش ویکور و شاخص خودهمبستگی فضایی موران در نرمافزار Arc Gis استفاده شده است. نتایج حاصل از محاسبات آماری نشان میدهد سطوح توسعه طی ده سال اخیر در حوضه، تغییرات بارزی داشته است و بهمرور از الگوی توزیع پراکنده در سال 85 با توجه به سیاستهای توسعه به توزیع خوشهای در سال 95 تبدیل شده است. همچنین نرخ اشتغال کاهش و نرخ بیکاری افزایش یافته است. با مقایسۀ آمار میتوان اثرات منفی کاهش سطح آب دریاچه را طی ده سال اخیر در شهرستانهای حوضۀ آبریز بهوضوح مشاهده کرد و کاهش تدریجی سطح آب دریاچه و به دنبال آن، کاهش میزان اشتغال و افزایش نرخ بیکاری دلیل اصلی عدم تعادل توسعه در منطقه است.
تحلیل فضایی,توسعه,دریاچۀ ارومیه,ویکور
https://jtcp.ut.ac.ir/article_74107.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_74107_4743fae6ef71980cc473e42754acb0f0.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
11
2
2019
09
23
تحلیل ریختشناسی شبکۀ شهری با رویکرد تعادلبخشی به فضا (مطالعۀ موردی: شبکۀ شهری استان هرمزگان)
311
336
FA
وحید
مشفقی
0000-0003-4126-0258
مربی گروه شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قزوین
moshfeghivahid@gmail.com
یحیی
جعفری
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
yahyajafari2050@gmail.com
هادی
علیزاده
0000-0001-6618-0209
دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
std.hadi@gmail.com
10.22059/jtcp.2019.293400.670042
تعادلبخشی به ساختار فضایی و تعیین شبکۀ شهری آینده، مأموریت بنیادین آمایش سرزمین تلقی میشود. شهرها بهعنوان عناصر اصلی سازمانیابی فضا در قالب شبکۀ شهری سازمان مییابند. شبکۀ شهری درانطباق دو بعد فرم و کارکرد سنجیده میشود که از طریق تحلیل روابط آنها میتوان کارایی الگوهای مختلف را بررسی کرد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تحلیل ریختشناسی شهری به منظور انطباق ابعاد ریختشناسی و کارکردی شبکۀ شهری استان هرمزگان انجام گرفته است. هدفگذاری پژوهش از نوع کاربردی و روششناسی آن به صورت توصیفیتحلیلی است. شاخصهای تحلیلی پژوهش برای ریختشناسی شبکۀ شهری در استان هرمزگان شامل شبکۀ راهها، فاصلۀ میان سکونتگاهها، جمعیت شهری و نوع خدمات است. ابزار تحلیلی پژوهش برای پیشبرد هدف پژوهش، تحلیلهای فضایی تراکم، درونیابی فاصلۀ وزنگذاریشدۀ معکوس در قالب نرمافزار Arc GIS 10-4 است. نتایج پژوهش نشان میدهد ریختشناسی شبکۀ شهری استان هرمزگان از چهار الگو یعنی الگوی تکمرکزی، الگوی چندمرکزی، الگوی خطی و الگوی جزیرهای تبعیت میکند که موقعیت استقرار این الگوها در استان بیانگر رابطۀ بین موقعیت استقرار و ریختشناسی شبکه است. به دلیل استقرار شهرهای بزرگ استان در مجاورت دریا، الگوهای تکمرکزی و خطی بیشتر تحت تأثیر عامل دریا شکل گرفتهاند. همچنین الگوهای جزیرهای و منفرد علاوه بر جزایر استان، در پهنههای کوهستانی یا دشتهای میانکوهی استقرار یافتهاند. برایند پژوهش نشاندهندۀ آن است که منطبقنبودن فرم و کارکرد موجب ارتباط و تعامل ضعیف حوزههای همپیوند شهری میشود. این ناهمخوانی، تحقق بهرهمندی شبکۀ شهری از فرصتهای همجواری را کاهش میدهد و کارایی شبکه ضعیف میشود.<br />
استان هرمزگان,ریختشناسی,شبکۀ شهری,عملکرد شبکه
https://jtcp.ut.ac.ir/article_74263.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_74263_c3664348254a1b22c9a8e5507edfddda.pdf
دانشگاه تهران
مجله علمی " آمایش سرزمین "
2008-7047
2423-6268
11
2
2019
09
23
تأثیر فضاییِ ساخت اجتماعی- اقتصادی نواحی روستایی بر افت منابع آب زیرزمینی (مطالعۀ موردی: سکونتگاههای روستایی شهرستان لردگان)
337
360
FA
علی
تقی پور جاوی
دانشجوی دکتری، دانشکدۀ علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
alitaghipoorjavi@yahoo.com
سید اسکندر
صیدایی
دانشیار، دانشکدۀ علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
s.seidaiy@geo.ui.ac.ir
فرامرز
بریمانی
استاد، دانشکدۀ علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
f.barimani@umz.ac.ir
10.22059/jtcp.2019.289258.670023
آب، اساسیترین عنصر حیات، بیش از پیش بهعنوان شاخص توسعه مطرح میشود؛ زیرا پیوند ناگسستنی با پایداری جوامع انسانی، بهویژه کارکرد اجتماعیاقتصادی سکونتگاههای روستایی دارد. هدف اصلی این پژوهش، تبیین و ریشهیابی علل افت منابع آب زیرزمینی در ارتباط با ساخت اجتماعی- اقتصادی نواحی روستایی شهرستان لردگان است. مسئلۀ اصلی این است که همزمان با رشد جمعیت و افزایش تقاضا (برای رفع نیازهای جوامع روستایی)، بهرهبرداری بیرویه و فشار بر منابع آب زیرزمینی، سیر صعودی یافته است. دادههای پژوهش، به دو روش مطالعات اسنادی و مطالعات میدانی گردآوری شد، سپس آمار بلندمدتِ 40 چاه مشاهدهای (1364 تا 1394) در تلفیق با مشاهدات کمی و مصاحبه با خبرگان موضوع، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و به یاری روشهای آمار استنباطی و نرمافزار GIS تجزیه و تحلیل شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد اجرای برنامۀ اصلاحات ارضی، افزایش شمار بهرهبرداران زراعی، حفر چاههای عمیق، توسعۀ سطح زیرکشت آبی و تغییر شیوۀ تولید، با بهرهبرداری بیرویه و افت سطح آب زیرزمینی در قلمرو پژوهش، رابطه دارد. نتیجۀ تحقیق مبین این حقیقت است که همگام با رشد سه برابری جمعیت در فضای زیستی دشتها و خردشدن قطعات زراعی و نیز حفر بیاندازۀ چاههای عمیق، تراز منابع آب زیرزمینی در آبخوانها تا مرز 22- متر افت کرده است.
آب زیرزمینی,بهرهبرداری,ساخت اجتماعی- اقتصادی,لردگان,نواحی روستایی
https://jtcp.ut.ac.ir/article_73603.html
https://jtcp.ut.ac.ir/article_73603_21c1b5303c3c192f4a46cc82be7a12c4.pdf